ارشانارشان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
آرتانآرتان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

ارشان و آرتان خان جان هدیه های آسمونی

تهران- بوستان گفتگو

اردیبهشت تهران محشره، هوا تمیزه و همه درختها سبز خوشرنگ هستند.  حیفه که آدم از این هوا و پارک های اون استفاده نکنه.  با بابایی و مامان رفتیم بوستان گفتگو.  همین که رسیدیم، باد شروع به وزیدن کرد و گرده گلها را تو هوا پخش کرد.  همه داشتند عطسه می کردند.  پارک پر بود از گلهای زیبا  و رنگارنگ خان جان به جای اینکه توی کالسکه بنشینه، دوست داره اونو با دست حرکت بده و راه بره ...
27 ارديبهشت 1392

تفریح خانوادگی در کردان- کرج

یک هفته بعد از تولد مامان فریبا، تصمیم گرفتیم برای تفریح به اطراف (کردان و برقان) برویم. به اتفاق خاله و شوهرش، دایی فرزاد و خانمش و همینطور عزیز جون و فرشاد و مهشاد (دخترخاله و پسرخاله مامانی) یک روز خوب را در کردان گذراندیم.    درختی مشاهده می کنید قدمتی حدود 700 سال دارد و در روستای برقان در نزدیکی کردان قرار دارد.   اینم رودخانه ای که کنار آن اتراق کردیم و نهار خوردیم   همگی مواظب بودند که فسقلی تو رودخونه نیفته   چشمای نازتو بخورم ناناز   خان جان قربون اون تکیه زدنت بشم من   عشق بابایی   ...
27 ارديبهشت 1392

ساحل بردخون- استان بوشهر

آب دریا خیلی مشدی بود اما برای خان جان کمی خنک بود به همین دلیل خیلی آب بازی نکرد.  ارشان در پارک بردخون   ساحل روستای گلستان- استان بوشهر روزی که به ساحل روستای گلستان رفته بودیم، بابایی و عمویی دور خان جان قلعه و خندق درست کردند و آب دریا را دور خان جان هدایت کردند.   اسکله روستای چاه پهن ...
7 ارديبهشت 1392

قائمیه استان فارس- رودخانه شاهپور

چند روز مانده به سال تحویل، به همراه مادربزرگ و پدربزرگ و عمو آرش به شهر قائمیه از استان فارس رفته بودیم.  موقع برگشتن کنار رودخانه شاپور صفایی کردیم. جاتون خالی   پایان مسافرت نوروزی- سیزده بدر بالاخره تعطیلات نوروزی با رسیدن سیزده بدر تمام شد.  برای سیزده بدر همگی به ساحل دریای خلیج فارس رفته بودیم (ساحل زیرآهک). فردای سیزده بدر کم کم مسافران وسایل خود را جمع کردند تا به خونه و محل کار خودشون برگردند.  عمو رسول اینا رفتند تهران، عمه ها هم رفتند خونشون.  ما هم یک هفته بعد به تهران رفتیم تا یک ماهی هم پیش عزیز جون در تهران بمونیم و بعد به تبریز برگردیم.  ...
7 ارديبهشت 1392

بازگشت به تهران- شهر سمیرم- استان اصفهان

پس از اتمام تعطیلات نوروزی، به سمت تهران حرکت کردیم.  صبح روز حرکت مادربزرگ هنگام بدرقه ما طبق معمول گریه می کرد و از اینکه ازش دور می شم ناراحت بود.  بهش قول دادم که در اولین فرصت بازم به دیدنش برم. ظهر به شهر سمیرم رسیدیم. پس از خوردن نهار در رستوران، کنار آبشار زیبای شهر سمیرم رفتیم و ساعتی را اونجا گذراندیم.  هوا خیلی سرد بود و باد آب آبشار را به اطراف می پاچید. حیف که باید سریع حرکت می کردیم تا شب به تهران برسیم وگرنه کنار این آبشار زیبا می ماندیم و از مناظر زیبایش لذت می بردیم. ...
7 ارديبهشت 1392

سفرنامه نوروزی- سال 92

سلام به همه دوستای خوبم که از وب من بازدید می کنند. سال 92 بر همه مبارک ما طبق رسم همیشگی خانواده، برای تحویل سال نو به شهر بوشهر زادگاه پدری رفته بودیم.  البته از دوم اسفند 91 یعنی 1 ماه قبل از سال جدید به بوشهر رفتیم. جاتون خالی خیلی خوش گذشت. عکسهای سفرمون را هم براتون گذاشتم. سال تحویل در  خونه پدربزرگ - بوشهر  هنگام تحویل سال مثل همیشه عموها، عمه ها و بچه ها و همسرانشون همگی دور سفره هفت سین در خونه پدربزرگ جمع شدیم.  مامان فریبا آش رشته درست کرده بود. بقیه سفره هفت سین را آماده کرده بودند.  عمو رسول مثل همیشه دعای تحویل سال رو خوند و برای همه دعا کرد (امیدوارم دعاهاشون مثل همیشه برآ...
7 ارديبهشت 1392

پارک دیر- استان بوشهر

هفته قبل از سال تحویل به همراه مادربزرگ و پدربزرگ به منزل عمه نجمه در شهر دیر رفته بودیم. بعد ار نهار هم کنار ساحل و شهر بازی رفتیم.  کلی حال داد.   عمو آرش با تریپ بگ در ساحل دیر   خان جان در بازار ماهی- شهر دیر خان جان کلی در بازار ماهی فروشان قدم زد و ماهی ها را تماشا می کرد اما به ماهی ها دست نمی زد انگار چندشش می شد.      ...
7 ارديبهشت 1392
1